فعالیت مدنی در راستای ایجاد جامعه مدنی قدرتمند و دولت دموکراتیک پاسخگو
میلاد تحریری
در حقیقت فعالیت مدنی خود یک عقب نشینی از فعالیت سیاسی است که در حکومت های دیکتاتوری تبدیل به تابو شده است و اجازه ای برای تاسیس حزبی مخالف با حکومت داده نمی شود و با خشونت غیر قابل تصوری برخورد می شود بدین دلیل اشخاصی که به دنبال تحول و تغییر اساسی در نوع نگرش و همچنین روش های حکومت هستند دست به فعالیت مدنی می زنند درواقع تفاوتی که میان احزاب سیاسی با تشکل های مدنی وجود دارد این است که تشکل های مدنی خواستار ایجاد جامعه مدنی قدرتمند و کنترل توده بر دولت هستند اما احزاب سیاسی خواستار در دست گیری حکومت اند یعنی خواهان تمرکز قدرت در حزب خویش هستند ضعف احزاب سیاسی ایران در خارج از این کشور دقیقا همین است و در این راستا برای اینکه از حمایت مردم نیز بهره مند شوند، تشکل های مدنی ایجاد می کنند اما این تشکل ها اهداف مدنی را دنبال نمی کنند بلکه به دنبال احقاق اهداف همان احزاب سیاسی هستند که ما این ها را تشکل های ماکتی در نظر می گیریم زیرا تنها نام و ساختار ظاهری این تشکل ها، مدنی است و هیچ قرابتی با تشکل مدنی ندارند. در ابتدا اشاره به این نکته کردم که فعالیت مدنی، یک عقب نشینی بوده اما توجه داشته باشیم که عقب نشینی خود یک شگرد است و به نظر من این عقب نشینی بسیار هم مفید بوده است زیرا در صف توده قرار خواهید گرفت و همچنین اهدافی والاتر خواهید داشت اما فعالیت مدنی در کشوری که حکومتی دیکتاتوری دارد باید نافرمانی مدنی نیز داشته باشد به این سادگی که وقتی شما عریضه ای برای حکومت می نویسید حتی توجهی هم به آن نمی کند حال به چه دلیل شما باید به گفته های چنین حکومتی گوش فرا دهید؟؟ آیا این خود مانند رام شدن اسبی نیست که تمام عمر خود را باید سواری دهد؟؟ در حکومت های دیکتاتوری و تمامیت خواه، عقب نشینی از فعالیت مدنی اشتباهی بزرگ است زیرا هرچقدر شما از این موضع عقب نشینی کنید حکومت با دیدن این عقب نشینی مانند سگی که ترس را در وجود شما احساس کرده است هار تر خواهد شد و عقب نشینی شما با هجوم هرچه بیشتر آنها برابر خواهد بود. پس زمانی که حکومت شما دیکتاتوری است فعالیت و نافرمانی مدنی باید دوشادوش یکدیگر باشند وقتی که توده چنین شجاعت و از جان گذشتگی را خواهد دید نافرمانی های شما تبدیل به جنبش های فراگیر خواهد شد و این جنبش ها با میدانی تر شدن موجب آگاهی بخش عظیمی از جامعه خواهد شد و اینچنین شما جامعه را تبدیل به جامعه مدنی می کنید که نافرمانی مدنی به یک اصل مبدل می شود در چنین وضعی حکومت به انزوا کشیده خواهد شد و تلاش خواهد کرد با وعده های دروغین شما را به سازش با خود وادار کند اما در چنین مرحله ای حکومت و توده هر دو می دانند که حکومت فرسوده شده و نمی شود جامعه ای مدنی با حکومتی دیکتاتوری داشت به همین دلیل دوران گذار را تجربه خواهیم کرد که روز به روز حکومت منزوی تر و ضعیف تر خواهد شد و در انتها فرو خواهد پاشید به این دلیل که جامعه قدرتمند تر از حکومت خواهد شد و بالانسی که حکومت در تمام دوران خویش سعی داشت آن را به نفع خویش تنظیم کند از اراده اش خارج خواهد شد و سرنگونی، هدیه توده بر دیکتاتوری خواهد بود. وقتی حکومتی دیکتاتور ساقط شد نباید جامعه با انتخاب اشتباه به وضعی بدتر دچار شود به این معنا که نباید در همان ابتدا دولت منتخب را سرشار از قدرت کرد زیرا اگر این دولت نیز راه حکومت قبلی را ادامه داد دیگر جامعه قدرتی نخواهد داشت که دولت را کنترل کند یعنی تا زمانی که دولتی مورد ارزیابی قرار نگرفت نباید تمام اهرم های قدرت را در اختیارش قرار داد پس از گذشت بازه زمانی مشخص که دولت دموکراتیک خود را اثبات کرد، لازم است توده نیز خویش را با تمام توان با دولت هماهنگ نماید زیرا متقابلا دولت نیز چنین خواهد بود.