ترس مردگی علی خامنه ای از اوجگیری حرکات ملی آزربایجان جنوبی بسوی استقلال کامل!
“اطلاعیه حرکت آزایبخش ملی آزربایجان جنوبی”
علی خامنه ای در هفتاد و هشتمین سالگرد ۲۱ آذر با جمعی از آزربایجانی ها دیدار کرد. وی در این دیدار برخلاف رویه همیشگی و بدون نام بردن از واقعه تاریخی ۲۱ آذر، از کشته شدن ۱۰ هزار تورک آزربایجانی در جنگ ایران و عراق (آزربایجان در این جنگ ۸ ساله بیش از ۲۰۰ هزار جوان از دست داد) بعنوان یک دیکتاتور بتمام معنی پان ایرانیستی سخنرانی کرد. او، بعنوان یک دیکتاتور پان ایرانیست «دور شدن از هویت واقعی ایرانی را» به چالش کشیده، برغیرقابل قبول بودن جدایی آزربایجان از هویت ایرانی خود تاکید کرد و گفت: در چنین صورتی«آزربایجان» سیلی خواهد خورد! دیکتاتوراعظم در مهمترین بخش های سخنرانی با نشان دادن واضحی از ترس مردگی قبل از مرگ فیزیکی خود به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت:
»در باره تبریز و آزربایجا ن سخن تمجید آمیز کم نیست…یکی از وظایفمان این است که متوجه خود، کاملا متوجه خود باشیم! “ملت ایران” نباید هویت خود را فراموش کند، اگر فراموش کرد ضربه می خورد، سیلی می خورد…، آزربایجان باید توجه کامل به آن هویتی که آنرا ممتاز کرده، داشته باشد. به معنای واقعی کلمه آن چیزیکه ما آن را مجموعه آزربایجان می نامیم یک هویت ممتاز در میان ملت ایران است…آزربایجان و تبریز بستر شهیدان است…
«سیدعلی خامنه ای که ۴۴ سال از عمر خود را به عنوان یک مقام رسمی دولتی و یک رهبر مستبد با سرکوب ملت تورک آزربایجان و تمام آرزوهای بشری ملل مختلف طی کرده، این دفعه زنجیر گسیخته تر از قبل در سالگردحکومت ملی آزربایجان ملت، وطن و ۳۰ هزار شهید قتل عام شده آزربایجان را به تمسخر گرفته و تهدید کرد. در پاسخ به سخنان خامنه ای که از ملت ایران شروع کرده و با تهدید آزربایجان ختم شد، باید گفت:
ـ ملتی به نام ملت ایران وجود ندارد. تاریخچه تأسیس کشور استعماری به نام ایران با حمایت های موازی انگلستان و روسیه به سال ۱۹۲۵ برمی گردد. از دولت های تورک قبل از میلاد که بگذریم، نام دولت های پس از میلاد که تحت رهبری تورکان بودند و هیچ وقت خود را ایران و ایرانی نمی دانستند میتوان به خزرها، آتروپاتها، قاراخانلوها، غزنویان، سلجوقیان، ایلخانیان، آتابئیگ ها، قاراقویونلوها، آق قویونلوها، صفویان، افشاریان، قاجاریان اشاره کرد.
درهیچ یک از این دوره ها اثری از اصطلاح ایران و ایرانی بودن وجود ندارد. بعلاوه زبان و موجودیت این دولتها بدون استثنا تورک بود. علاوه بر این، در زمان این دولت ها، حتی کوچکترین حقوق ملی و موجودیت زبانی سایر ملل نادیده گرفته نشده، بلکه برعکس مورد حمایت همه جانبه دولتهای تورک قرار گرفته بود.
ـ تا آخرین دوره های سلسله ی تورک قاجار درهیچ منبعی ای نمی توان واژه ذوب ملی (آسیمیلاسیون) را یافت. با این حال، از دهه ۱۹۲۰ به بعد واژه ذوب ملی با دسیسه گری دولتهای انگلیس و روسیه علیه تورک ها شروع به رشد کرده، از بدو تاسیس دولت فاشیست فارسگرای تحت امردّول ذکرشده به ایدئولوژى سازمانهای بی در و پیکر بنیادهای ایرانی و فارسی سازی بدل شد. از آن زمان موجودیت غنی و تاریخی تورکان و به دنبال آن زبان، فرهنگ خلقهای عرب، کورد، بلوچ و تمامی ملل غیرفارس تحت ضمانت دولتهای تورک انکار شد. نام ایران تنها در سال ۱۹۳۶ به درخواست رضا پهلوی از سفرای کشورهای دیگر و براساس طرح پان فارسیزم – پان ایرانیستی دولت انگلیس رسمیت یافت.
ـ آزربایجان دارای دو هویت نیست. شناسه تورکی ـ آزربایجانی یک هویت جدا نشدنی تاریخی همگون، همسو، هماهنگ و درهم تنیده است. شاید فاشیستهایی امثال خامنه ای، نیم پهلوی، رجوی توان درک این واقعیت را نداشته باشند. اما علم تاریخی معادله تک واقعیتی تورکی آزربایجان را برای همیشه حل کرده است.
ـ آزربایجان به عنوان یکی از مهمترین مراکز سیاسی منطقه در طول تاریخ همواره مرکز دولتهای قدرتمند مبتنی بر هویت تورک بوده است. برعکس ایران کنونی، به عنوان یک نام دولتی و کشوری با هر پیشوندی بهیچ وجهی هویت اتنیکی مشخصی نداشته و نخواهد داشت! در اینجا اگر مقایسه لازم باشد، مقایسه تورک با فارس به عنوان هویتهای ملی درست است. چون ریشه این دو ملت در فهرست اتنوگرافی جهانی بطور کامل گنجانده شده است. هر قدر مقایسه ملل تورک با فارس درست است، مقایسه موجودیت تورک با ایران یک ابزاز سیاسی بتمام معنا فارسیزه شد ه راسیستی است! امید است که این سطور بسیار ساده برای امثال خامنه ایهای بی خبر از تعریف هویت ملی و جغرافیایی آموزنده باشد!
ـ در حوزه های علمیه اولین درس به مولاهای جوان این است: »به مردم مثل گله گوسفند نگاه کنید«! خامنه ای، در این دیدار با عادت دیرینه سخن گفت. البته برخورد جسورانه و بی باک ملت تورک آزربایجان در برابر این هذیان خوانی خامنه ای بلافاصله در شبکه های جهانی پیچیده و بی شک به پریشان خوابی دیکتاتور شعوبی منجر شده است.
ولی این اول کار است. جهت گیری جوانان آزربایجان جنوبی در مقابله با گرایشات فارسی ـ شعوبی جمهوری اسلامی، باند جوجه مجاهدین و فاشیستهای نیم پهلوی روز به روز ابعاد روشنتری پیدا می کند. چشم انداز انسانی، آزادگی،استقلال طلبی آزربایجان جنوبی و حرکت ملی آن بطور واضحی با نگرش های حقیرانه و خولیایی این گروه فاسد فاصله عمیقی دارد. بر کسی پوشیده نیست که این همه صفات زیبای انسانی که تورک ها به بشریت بخشیده اند با کنشهای ضد اندیشه فاشیستهای فارسگرا هیچ سنخیتی ندارد . یک تورک جوانی که صاحب اخلاقیات انسانی مثل حق مدرنیته، حق سکولاریته باشد بدون شک با شعوبی گرایی فاشیستی فارس کاری ندارد و نمی تواند داشته باشد! اگرچه درک این واقعیت ها با وجود ویروسهایی مثل خامنه ای ها زمانبر است. اما درک آن برای جوانان تورک که پیشگامان عصر خود هستند چندان سخت نیست.
ـ ضربات مادی و معنوی رژیم های ۱۰۰ ساله هزار چهره فراماسونری پارسی-ایرانی به آزربایجان جنوبی و مناطق تورکمنستان جنوبی، قشقایستان، عربستان (الاهواز)، کوردستان، سیستان و بلوچستان و همچنین مناطق غیر فارس هیچگونه محدودیتی ندارد. نزدیک به ۱۰۰ سال از عمر این رژیمهای غارتگر می گذرد. ثروتهای زیرزمینی و سطحی این ملل دربند مثل خون جوانانشان مکیده میشود .
تنها یک مثال خیلی ساده برای نشان دادن عمق شکاف تبعیض بین قسمتی از آزربایجان و یک استان فارسیستان کافی است. طبق آمار رسمی سال ۱۴۰۰/۲۰۲۱ کشور فارسگرای ایران: در توزیع بودجه ی استان ها سهم اصفهان از بودجه کشوری ۶/۱ درصد بوده است. این در حالی است که کل سهم بودجه چهار استان از نه استان آزربایجان جنوبی دقیقاً برابر با بودجه اصفهان بوده است. به این ترتیب که آزربایجان شرقی ۳/۴ درصد، آزربایجان غربی ۰/۹ درصد، زنگان ۳ /۱ درصد، اردبیل ۰/۵ درصد و در مجموع /۱ ۶ درصد که برابر با بودجه اصفهان است. در صورتی که، طبق دادههای رسمی دولت ایران، اصفهان درهمین سال جمعیتی معادل تقریبی ۵ میلیون، همین ۴ استان تقریباً ۱۱ میلیون نفوس داشت.
خامنه ای قبل از تهدید آزربایجان باید لحظه ای انسانی فکر کرده و به تابلوی کشورداری خود نگاه کند.
ـ نگین زندگی آزربایجان سالهاست به دستور خود خامنه ای آشکارا جان میدهد. دیکتاتور شعوبیگِر دشمن بشریت یک بارهم نشده سخنی از خشکیدن دریاچه اورمو بزبان بیاورد. او آزربایجان را مهره تعویض نشدنی استراتژیک خود درمعادلات خلقهای اسیر فرض میکند. با خشکیده شدن دریاچه اورمو مرگ و کوچ بیشماری تورکها را از مام وطن دور میکند. برای خامنه ای مرگ یک تورک شادمانی می آورد. بازهم برای خامنه ای ترك دیار یک تورک از
ّ آزربایجان یک فرصت جدید برای خرید امتیاج «تفرقه افکنی ملی» بدست میدهد.
در مقابل درخواستهای میلیونی آزربایجان و اشک چشم میلیونها تورک برای ترخیص کمترین بودجه به نگین آزربایجان و ارثیه بشریت، از زمان زمامداری رفسنجانی پروژه انتقال آب از خلیج بصره به نواحیه کویری مرکزی ایران هر روز ابعاد تازه ای می گیرد. با وجود کم بازده بودن و پرهزینه بودن، بودجه عظیم این پروژه ملی-ایرانی هر سال در ردیف اول بودجهای کشوری قرار می گیرد. حتی بارها خامنه ای از خزانه مال امام به این پروژه کمکهای چندین ده میلیارد دلاری پرداخته است. ناگفته پیداست که نقشه شیطانی خشکاندن دریاچه اورمو محصول خود کاخ جماران و خامنه ای است.
ـ کلام آخر این که، راه آزربایجان بطور کامل از ایران جداست. علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه رفسنجانی و اکنون مشاور عالی خامنه ای، این واقعیت را به خوبی می داند. بهتر خواهد بود که، ولایتی توصیه ای که به رفسنجانی کرده، یک بار دیگر به خامنه ای بگوید. صد البته، آزربایجان از آن روز تا امروز بطور فزاینده ای استدلال خواهی، آزادیخواهی و همخوانی خود با گلوبالیزم جهانی را تحکیم بخشیده و به طور واضحی راه استقلال کامل خود را در پیش گرفته است. نا گفته معلوم است که با استقلال آزربایجان جنوبی منطقه از شر آخوندیزم خلاص شده، جهان از بوی تعفن مرگ انسانهای بیگناه نجات خواهد یافت.
ـ بی شک با تأسیس جمهوری تورک آزربایجان جنوبی، واقعه آزربایجان پاره ـ پاره شده تنها به عنوان یک رویداد گذشته تاریخی به نسل آینده آموزش داده خواهد شد. کشور واحد آزربایجان تشکیل خواهد شد. کشورهای دولتمدار جهان تورک در خانه توران متحد خواهند شد.
خامنه ای و اسلافش نه یک بار، بلکه هزاران بار باید جذب این سطور شوند!
ائلدار قاراداغلی
صدر حرکات آزادیبخش ملی آزربایجان جنوبی
۲۰۲۳-۱۲-۲۴