داستان عاشیق قریب و شاهزاده سنم ، یکی از این فولکلورها ست. داستان عاشیق قریب و شاهزاده سنم حکایت قدیمی عاشقانه شاهزاده ثروتمندی به نام سنم دختر حاکم تفلیس
با نوازنده چیره دست اما تنگدست و تهی دست به نام قریب را بیان میکند که رقیبی به نام شاه ولد( پسر عموی شاهزاده صنم) دارد .
مناظره ها و صحنه های سحر آمیز در قالب این داستان عاشقانه بین عاشق قریب و سنم ، هنوز جایگاه ويژه ای در بین تورکان قاشقایی دارد. تا جایی که می توان گفت هیچ مراسم موسیقیایی قاشقایی نمی تواند بودن حضور اشعار این داستان قدیمی، باشد.
در طول این داستان قریب برای کار به مدت هفت سال از شاهزاده سنم و خانواده اش جدا میشود و به شام و حلب و سپس به اورمیه می رود و داستان ساختگی ولد که میگوید قریب مرده است نیز کارساز نبوده و بعد از هفت سال با برگشت قریب در شب عروسی اجباری ولد و شاه صنم ساز و نوای قریب با ستار غبار گرفته هفت ساله اش معجزه میکند و هم این دو دلداده به هم میرسند و هم چشمان مادر و خواهری که از داغ غریب کور شده اند التیام میابد و هم برادر قریب که از داغ دوری برادر دیوانه شده است شفا پیدا میکند. و چه عجیب است سرنوشت و البته تکرار این جدایی ها و وصل ها، گروهی از هنرمندان قاشقایی که برای امداد رسانی به زلزله زدگان خوی رفته اند، برخی از ابیات این بخش از داستان را اجرا کرده اند. که به نحوی صحبت از یک جدایی و وصل است:
سازی تودونگ سنم گله اویونا
من قوربانام قامتینه بویونا
منده قریب، شاه سنمینگ تویانا
مالیمدان ، مولکومدان گچدیم ده گلدیم
دونن پسین (آخشام وقتی) من گلدیم خاناما
سریم دئمهدیم باجی آناما
عشقینگ خنجرینی دوؤدوم سینمه
ائسندیم ، قایندیم ، جوشدوم دا گلدیم
ستاریم دا یئدی اییل دیر یاتیب دیر
توز و تورپاغ سیم لرینی توتوبدور
آنا دئیر ائیه سی (صاحیبی) داها ایتیب دیر
سسلندیم ، سسینی آچدیم دا گلدیم
بیر سفر سالمیشام اورومو (اورمیه ) ائلینه
یاریم آلدانمیش دیر یادلار (بیگانه) دیلینه
اطلس پارچا لاردان اینجه بئلینه
اؤزوم خیاط اولدوم بیچدیم دا گلدیم
منبع:بایداق نیوز