سالار طاهرافشار: می ترسند، وحشت دارند؛ باید بگویند پیشه وری خائن است
اینبار خبرگزاری فارس با ادبیات ناروا و بچه گانه برای افزایش تعداد بازدیدکنندگان سایت خود دست به اقدامات ناسنجیده ای زد که پیشتر از این که موجب علاقه مخاطبان خود شود، بالعکس مورد تعجب و خنده بینندگان قرار گرفت.
خبرگزاری فارس سید جعفر پیشه وری را که یکی از بزرگترین مغز متفکران تاریخ معاصر آذربایجان محسوب میشود، خائن و فرد گیج و گول قلمداد نموده است.
طبق معمول وظیفه ما با مراجعت به تاریخ و استدلال های دارای سند و منطق تاریخی، این است که جوجه فاشیست های ایرانشهری را در سر جای خود بنشانیم.
سید جعفر پیشه وری بعد از دعوت بازماندگان مبارزان مشروطیت یا اولاد آن ها و روشنفکران آذربایجان، از تهران راهی آذربایجان جنوبی شد و بعد از شرکت در انتخابات مجلس ۱۴ همراه با آقای خوئی به عنوان نمایندگان تبریز انتخاب گردیدند.
اما مجلس تهران ارتجاعی به انتخاب مردم آذربایجان جنوبی احترام قائل نشده و صلاحیت آنها را تأیید نکردند.
پس از کنش استبدادی مجلس تهران ارتجاعی و از همه مهمتر وضعیت فاجعه بار آذربایجان جنوبی که بعد از منحل امپراطوری قاجاریه توسط عوامل دست نشانده انگلیس منجمله سید ضیاءالدین طباطبایی و رضا میر پنج، مورد بی لطفی، اعمال وحشیانه و دد منشانه آنها دچار شده بود، سید جعفر پیشه وری بعد از برسی لازم، پتانسیل آذربایجان جنوبی را برای برقراری نهضت ملی و مردمی را کافی دانست.
بعد از مراجعت نامه ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ با ۴۸ امضاء ۱۲ ماده ای انتشار یافته، ۲۱ آذر همان سال حکومت ملی آذربایجان جنوبی با صدر سید جعفر پیشه وری به مرکزیت تبریز تأسیس گردید.
قبل از تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان و حکومت ملی آذربایجان جنوبی، در سیستم پهلوی تنها توسعه و پیشرفت در مراکز فارسی نشین صورت می گرفت و بخشی بزرگی از هویت کشور که از ملل های مختلف غیر فارسی متشکل گردیده بود و در صدر آن تورک ها خصوصا تورک های آذربایجان جنوبی قرار داشتند، از توسعه و پیشرفت های اقتصادی شهری محروم مانده بودند. مرکز، سیستم آذربایجان جنوبی را برای تخلیه مردم بومی منطقه و کوچ اجباری آنان بر مناطق فارسی نشین، همانند گذشته برای اهداف پلید خود در حالت سیستم فئودالیستی نگه داشته و با برنامه های هدف دار، مالکان را تشویق به نامطلوب کردن شرایط زندگی در مناطق آذربایجان به مردمان اش، که بیشتر تراکم جمعیتی در روستا ها بود تشویق میکردند. متأسفانه با اعمال غیر مدنی مالکان، تعداد چشم گیری برای رفاه زندگی مجبور به ترک وطن و کوچ به مناطق فارسی نشین شدند.
مردم آذربایجان جنوبی که از نبود بهداشت، فاجعه نظام آموزشی، توسعه شهری و روستایی، سیستم فئودالیستی، کارمندان فاسد، کمبود غذا، بی توجهی به حقوق زنان و سالمندان، بیش از حد بودن مالیات ها، نبود مکان های رفاه عمومی، آسمیلاسیون فرهنگی و قومی، بی عدالتی، بی امنیتی، ژاندارم های فاسد و زورگو، بالا بودن بیش از حد هزینه زندگی و سیستم آپارتایدی رنج میبردند، دیگر تحمل رفتار های غیر انسانی و اجتماعی تهران ارتجاعی را نداشتند.
از آنجایی که آذربایجان جنوبی سالها پایتخت امپراطوری های فراوان و یا مرکز ولیعهد نشینی بوده بدلایل اعمال اشاره شده دیگر صبر شان به سر رسیده و بدنبال فرصتی برای واکنش لازم برای به پایان رساندن کنش های استبدادی تهران بودند.
روشنفکران و بازماندگان مبارزان مشروطیت یا اولاد آن ها بعد از برسی های فراوان به آن نتیجه رسیدند که مبارز شناخته شده آذربایجان جنوبی ” سید جعفر پیشه وری” تنها کسی است که میتواند آذربایجان را از اسارت خلاص کرده و دوباره عزت و عظمت را به آذربایجان جنوبی باز گرداند؛ «اسماعیل شمس، ولائی و چاوشی دعوت نامه ای به عنوان نماینده مردم آذربایجان نزد پیشه وری که در تهران زندگی میکرد برده و وی را به آذربایجان جنوبی دعوت نمودند. (انکار و مقاومت صفحه ۱۰۲) »
بعد از تشکیل حکومت ملی آذربایجان جنوبی آنچه مردم انتظار آن را داشتند به تحقق پیوست زیرا نه تنها آن اعمال وحشیانه و ددمنشانه اشاره شده به پایان رسید بلکه آذربایجان جنوبی چنان توسعه یافت که در شش ماه اول توانست، آذربایجان جنوبی همتراز کشور های پیشرفته از لحاظ رفاه عمومی شود و حتی با آنها رقابت نماید.
در همان اولین گام تشکیل حکومت ملی آذربایجان جنوبی، یک میلیون زارع صاحب زمین و همچنین سیستم فئودالیستی منحل گردید، بیش از ۵۰۰ مدرسه تأسیس و زبان مادری تمامی ملل در جغرافیای آذربایجان جنوبی دوباره احیا شده و همچنین با پایین آمدن هزینه زندگی، اصلاحات شهری و تامین امنیت عمومی و مبارزه با محتکران و رشوه بگیران، دزدان و متجاوزین امنیت بی سابقه را در چهارچوب آذربایجان جنوبی ایجاد گردیده شد.
بله تهرانی ها باید بگویند که پیشه وری خائن است زیرا وی به تمامی تفکرات ضد بشریت آپارتاید فارس که هدفشان نابودی هویت و ملیت، ملل غیر فارس و آسمیلاسیون فرهنگی آنها بود چنان ضربه ای وارد نمود که آذربایجان جنوبی همانند دیگر ملیت های جغرافیای امروزه ایران، هویت و ملیت خود را از دست نداده و تا ابدیت هدیه خدایی را حفظ نماید.
آپارتاید فارس همیشه پیشه وری را متهم به دست نشانده بودن اش توسط شوروی را قلمداد مینماید. پیشه وری در شش ماه اول حکومت ملی خود، رابطه صمیمانه سیاسی و منافع مشترکی را با شوروی طی می نمود و دلیل این کار این بود که یک ملت اگر بخواد به آزادی و استقلال برسد باید روابط خود را حداقل با یکی از همسایگان مرزی خود بهتر کند و الا مگر ممکن است بدون حمایت یک کشور قدرتمند نهضتی را بر پا نمود و به سرانجام رساند!.
تعجب آورترین مسئله این است که اگر اتحاد و کمک گیری یک ملت برای رهایی از ارتجاع عملی غیر بخشودگی و خائنانه است پس آن وقت چرا انگ های نسبت داده شده به شخص پیشه وری، باصطلاح به بیانگدار شاهنشاهی پهلوی رضا میر پنج نسبت داده نمیشود!؟ چرا که شخص رضا میر پنج در سال ۱۳۰۲ به دولت آبادی و مصدق گفته بود که مرا انگلیسی ها روی کار آورده اند( انکار و مقاومت صفحه ۵۰) و همچنین در بدو ورود ارتش متفقین، آنتونی ایدن وزیر خارجه سابق انگلستان در رادیو لندن اعتراف نمود که رضا میر پنج توسط انگلیس به قدرت رسیدن است.
پیشه وری توسط مبارزان مشروطیت یا اولاد آنان همچنین با رای و استقبال مردم آذربایجان جنوبی به صدر رسید ولی رضا میر پنج با توطئه انگلیسی با هدف استعمار جغرافیای امروزه ایران و پایان بخشیدن به حاکمیت تورک ها در این منطقه به روی کار آورده شد.
تاریخ همیشه در تاریکی باقی نمی ماند و الان با مراجعت به آن میتوانیم بدانیم پیشه وری با اراده خلق بزرگ آذربایجان به قدرت رسیده ولی رضا میر پنج با خیانت به نظام مشروع، پادشاه نامشروع جغرافیای امروزه ایران گردید و ملل جغرافیای امروزه ایران را در چنگال خونین امپریالیسم قرار داد.